زاهدان این روزها، شرایط سختی را میگذراند کرونا با شتاب در این شهر میتازد و جانهای بسیاری را به کام مرگ میبرد. مؤسسۀ خیریۀ محسنین در این روزهای سخت با ارائۀ خدمات پزشکی و تأمین اقلام مورد نیاز در کنار مردم حضور دارد.
تزریقاتچی مؤسسۀ محسنین هر روز خانهبهخانه سرمیزند و به نیازمندان سبد غذایی و بستۀ دارویی میرساند و تزریقات آنها را در منزل انجام میدهد. او مشاهدات روزانۀ خود را ثبت میکند و به اشتراک میگذارد تا شهروندان از وضعیت شهر آگاه شوند و آستین همت بالا زنند.
یکی از نیازمندان تحت پوشش مؤسسۀ محسنین بیمار است، تزریقاتچی همراه با همسرش به آنجا اعزام میشود. به خیابان بعثت میروند و با آدرس به خانۀ بیمار میرسند. آقایی در را باز و به داخل راهنمایی میکند. چهار خانواده در یک منزل زندگی میکنند، هرکدام یک اتاق دارند. تزریقاتچی به اتاق بیمار راهنمایی میشود. کف اتاق پایینتر از کف حیاط است. باید سر را خم کرد و به داخل رفت. داخل اتاق تاریک است و نور کافی وجود ندارد.
بیمار پیرزن است، او سکته کرده و الان هم کرونا گرفته است؛ او نه فرزند دارد و نه شوهر! برادر و خواهرش که خود کمبضاعت هستند از او نگهداری میکنند. پیرزنِ بیمار بهمحض اینکه تزریقاتچیِ مرد را دم در اتاقش میبیند سراسیمه میشود. او نصف بدنش فلج شده و نمیتواند حرف بزند، و بهسختی با دستش اشاره میکند که سرم را بپوشانید. همسر تزریقاتچی همراه با سبد غذایی و بستۀ دارویی به داخل میرود و به بیمار رسیدگی میکند.
برادرش در گوشۀ حیاط با تزریقاتچی از مشکلات میگوید و از خدمات مؤسسۀ خیریۀ محسنین بسیار تشکر میکند که در روزهای سخت به دادشان میرسد و میگوید میخواهم خواهرم را به بیمارستان ببرم اما توان پرداخت هزینۀ بیمارستان را ندارم و…
خانوادۀ بیمار تزریقاتچی و همسرش را با دعا و تشکر بدرقه میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید