مرد کوچکی به بزرگی عمرعلی
✍🏼 سمیه کلهگانی
صبح پنجشنبهای این عکس همراه با پیامی در شرح عکس به دستم رسید که در جواب پیام فقط توانستم بنویسم: «خدای من!»
با بغضی غریب از جنس بغضهای روزهای جمعه، به عکس نگاه میکردم و با خودم تکرار میکردم: «خدای من!»
عکس متعلق به پسری تقریباً دهساله بود. پسری بهنام «عمرعلی» که صبح زود به مؤسسۀ خیریه محسنین زاهدان رفته بود تا پولی که او و برادرانش از فروش آهن کهنه و دیگر ضایعات بهدست آورده بودند، تقدیم خانوادههای شهدای «جمعۀ خونین» کند.
او و برادرانش بعد از «جمعۀ خونین» ماحصل کار خود را جمع میکنند و وقتی یکمیلیون تومان میشود، آن را میآورند تا روز جمعه بهدست خانوادههای شهدا برسد.
به عمرعلی و اسکناسهای توی دستش نگاه میکنم. با خود فکر میکنم این پسر از کدامین نیاز اولیۀ خود گذشته است؟ دل این کودک کدام روز چنین بزرگ شده است؟ چرا من و امثال من جمعهها را طوری که عمرعلی دیده، ندیدهایم؟
به نام زیبایش فکر میکنم؛ «عمرعلی»؛ ترکیبی از نام خلیفۀ دوم و چهارم مسلمانان. راست گفتهاند که نام هرکس در شخصیت او تأثیر دارد، حتما این دل و این بخشش و سخاوت هدیۀ نام بامسمایش است.
ماجرا را برای اطرافیان تعریف میکنم. تا آخر شب فقط دربارۀ عمرعلی و کار بزرگش میگویم. به هر که میرسم از قلب زیبای این پسر میگویم. در نگاه بعضیها شرمندگی را میبینم و اعترافشان را میشنوم: «آیا ما میتوانیم ماهانه فقط از یکصدم پولمان بگذریم؟»
بله، باید بگذریم، باید بتوانیم، چراکه شهدای جمعۀ خونین حق بزرگی به گردن ما دارند. آنها شهید شدند و ما با شهادت آنها بود که یادمان آمد حقی داریم و باید آن حق را مطالبه کنیم.
عمرعلی باعث میشود ما مصمم شویم که اولِ هرماه دَین خود را ادا کنیم.
همۀ ماهایی که میتوانیم و توانی داریم، باید کاری کنیم تا حداقل عمرعلیها از آرزوهای کوچکشان نگذرند.
🌴مؤسسهٔ خیریهٔ محسنین زاهدان
زیر نظر دارالعلوم مکی
____
سایت: www.mohsenin-makki.com
اینستاگرام: https://instagram.com/mohsenin.makki
پیج دوم: https://instagram.com/mohseninmakki2
تلگرام: https://t.me/mohseninmakki
☘☘☘☘☘☘☘☘
در نشر نیکیها سهیم باشیم
دیدگاهتان را بنویسید